دسته
لينك هاي دسترسي سريع
مطالب من در ثبت مطالب روزانه
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1126214
تعداد نوشته ها : 1368
تعداد نظرات : 348
Rss
طراح قالب
مهدي يوسفي

اینجا، آسمان از دل من تیره تر است...

روزگارم ابریست...

من اگر تنهایم، یاد تو با من هست...

مهربانم، روزگار ابریست کاش این بار جای خورشید تو آفتاب شوی...

پنج شنبه اول 12 1387
ازبلندگوی دنیا درتمام ماذنه ها این صدا مرتب به گوش میرسد ؛ این صدای یعنی مسافری دیگر از این جهان خاکی به مقصد مقصود سفر کرد؛ و نیز یعنی های ! باتوام ! آماده باش؛ شاید نفر بعدی تو باشی ...........

آری شاید نفر بعدی من باشم ...

و اما ای خدای من ! به دیدار تو مشتاق و ار حضور در محضرکبریائیت شرمگینم .
خدایا ! برمن ببخش که با وجود انکه میدانستم مسافرم؛ آنچنان رحل اقامت افکندم و انچنان به دنیا مشغول شدم که غافل از تدارک ره توشه ای شایسته برای این سفر گردیدم .
و اینک بانک رحیل را که می شنوم و نگاهی به کوله بارم می کنم ؛ بند بند وجودم می لزرد ؛ چرا که همه دارو ندارم خس راهند ؛ نه مدد کار و یار.
من چه دارم که تورا در خور ؟!!
هیچ
من چه دارم که سزاوار تو ؟!!
هیچ
آری ! آری ! می دانم من تهیدست تر از کویرم ؟؟؟

اما درسینه عشق سوزانی دارم ؛ عشق به خودت و عشق به بهترین مخلوقاتت که چراغ هدایتمان قرارشان دادی . نمیدانم چقدر از عمرم را صرف این عشق کردم ؟نمیدانم که این سرمایه را خوب حفظ کرده ام یا نه ؟. اما ................

روزی که به محشر اندر آیند زن و مرد
از ترس حساب روی ها گردد زرد
من عشق ترا به کف نهم پیش برم
یعنی که حساب من از این باید کرد
پنج شنبه اول 12 1387
معجزه دارای امتیازها و ویژگی هایی است که در سایر کارهای خارق العاده وجود ندارد. این ویژگی ها عبارت است از:
1- سحر فراگرفتنی است.
سحر و جادو و مانند آن، اموری فرا گرفتنی هستند و انجام آن ها به آموزش و تمرین و ریاضت نیاز دارد. قرآن در این زمینه می فرماید: لکِنَّ الشَّیاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النّاسَ السِّحْرَ؛ (1)لکن شیاطین کفر ورزیده و به مردم سحر تعلیم می دادند.
ولی معجزه، بدون آموزش و تمرین، آورده می شود؛ برای مثال، حضرت مسیح- علیه السلام - در گهواره با سخن گفتن خود، اعجاز می کند، بدون آن که آموزش و تربیت در این زمینه دخالتی داشته باشد.
2- توانایی سحر محدود استبه امور معین.
ساحران و مرتاضان و مانند آن ها، در هر شرایطی از زمان و مکان و با هر ابزاری، بر انجام کارهای خود توانایی ندارند و قدرت آن ها به امور معینی محدود است؛ لذا برای همه ی افراد همان کارهای معین را تکرار می کنند، ولی معجزه های پیامبران، هیچ یک از این قیدها و شروط را ندارد؛ چرا که به نیروی لا یزال و نامحدود الهی وابسته است؛ از این رو، گاه مردم امر بی سابقه ای را از پیامبر می خواستند و او به اذن خداوند، آن راـ بر طبق خواسته های آن ها ـ انجام می داد.
3- سحر باطل شدنی است.
سحر و جادو با نیروی قوی تر و بالاتر از نوع خود، قابل معارضه و شکست پذیر است، ولی معجزه را نمی توان شکست داد و با آن مقابله کرد.
4- درسحر هدف مادی ودنیوی است.
صاحبان سحر و جادو در بیشتر موارد به دنبال دنیا و منافع خود هستند و یا اخلاق فاسدی دارند که نشان می دهد آنچه انجام می دهند، معجزه نیست، ولی معجزه تنها از کسانی صادر می شود که جلوه گاه ویژگی های نیک و اخلاق پسندیده هستند و دارای هدف عالی تربیتی و انسانی می باشند.
5- معجزه پیغمبران، بر خلاف سحر و جادو، همراه با تحدی است؛ یعنی دعوت به مقابله و معارضه و اعلان به مردم که اگر می توانند، مانند آن را بیاورند. ام یقولون افتراه قل فاتوا بسورة مثله وادعو ما استطعتم من دون الله ان کنتم صادقین. (2) آیا میگویند این قرآن افتراست . پس مثل قرآن بیارند واز هرکس میخواهند غیر از خدا کمک بگیرند.اگر راست میگویند.
پی نوشت:
1- سوره بقره آیه 102
2- سوره یونس آیه 38
پنج شنبه اول 12 1387
واژه «معجزة» از «عجز» ـ مقابل قدرت ـ گرفته شده و از وصفیّت به اسمیّت نقل گردیده و تا را به علامت نقل آورده اند، مانند تای صمدیة، و برخی آن را تای مبالغه می دانند، مانند تا در «علامة»
امام صادق- علیه السلام - در تعریف معجزه می فرماید: و المعجزه علامهٌ لله لا یعطیها إلا انبیاءهُ و رُسُلَهُ و حججه لیعرف به صدق الصادق من کذب الکاذب.(1) «معجزه» نشانه ای از خداوند است که آن را جز به پیامبران و فرستادگان و حجت های خود نمی دهد، تا به وسیله ی آن، راستگویی (مدّعیان ارتباط با خدا) از مدّعیان دروغین شناخته شوند .
در توضیح این حدیث شریف باید دانست که معجزه ـ چنان که از لفظش پیدا است ـ یعنی عاجز کننده، و آن کار خارق العاده ای است که نوع بشر، حتی نوابغ در تمام زمانها از آوردن آن عاجز باشند، و اساساً معجزه فراتر از نیروی بشر است و پیامبران به اراده و مشیّت خدا، برای اثبات درستی ادعای رسالت خویش، انجام می دهند و دعوت به «مقابله به مثل» (تحدی) نیز می نمایند.
قرآن کریم از این واژه به «آیت»، یعنی نشانه و علامت، و نیز به «بیّنه» تعبیر کرده است.
البته قرآن آثار خلقت خداوند را نیز که دلیلی قطعی و تردیدناپذیر بر وجود خداوند می باشد، به «آیات» تعبیر کرده است، و اما «آیه» به معنای معجزه، مانند: «قُلْ إِنَّمَا الآیاتُ عِنْدَ اللّهِ وَ إِنَّما أَنَا نَذِیرٌ مُبِینٌ؛ من فقط بیم دهنده ای آشکارم و آیه ها و نشانه ها نزد خدا (به دست او) است (2)
و در روایات (از جمله روایت فوق) و فرهنگ متکلمان (از آن نظر که این نشانه، ناتوانی سایر افراد را آشکار می سازد) به «معجزه» تعبیر شده است. قرآن کریم نقل می کند که مردم هر زمان، از پیامبران زمان خویش تقاضای «آیت» و «معجزه» می کردند و آن ها نیز به درخواست هایی که معقول و منطقی و در راستای حقیقت جویی بود، پاسخ مثبت می دادند، ولی اگر درخواست ها از سوی مردمی بهانه جو بود و به جهت دشمنی و مبارزه و معارضه با پیامبران صورت می گرفت، چون پیامبران برای اثبات رسالت خویش به مقدار لازم معجزه آورده بودند، به خواسته ی آن ها پاسخ نمی دادند.
.. و مان کان لِرسول أن یأتی بآیه إلاّ بإذن الله؛(3) هیچ رسولی این حق را نداشت که آیه و معجزه ای را بدون اذن خدا بیاورد.
قرآن کریم معجزه های زیادی را برای پیامبران نقل کرده است؛ مانند: زنده کردن مرده، علاج بیماران صعب العلاج و علاج کور مادرزاد، سخن گفتن در گهواره، تبدیل عصا به اژدها، خبر دادن از نهان و آینده و..(4)
نتیجه :
از آنچه گفته شد، می توان چهار رکن اساسی برای معجزه بیان کرد:
1- کاری خارق العاده است که از حدود توانایی نوع بشر خارج بوده و هیچ کس ـ هر چند نابغه باشد ـ نمی تواند به اتکای نیروی انسانی، همانند آن را بیاورد؛ حتی ساحر وکاهن .
2- این کار خارق العاده تنها با اذن و مشیّت الهی صورت می گیرد.
3- همراه با ادعای پیامبری است؛ یعنی آورنده آن، به عنوان یک سند زنده، آن را برای اثبات رسالت انجام دهد.
4- همراه با «تحدی» است؛ یعنی فراخواندن به معارضه و مقابله به مثل؛ به این ترتیب که از تمام انسان ها دعوت کند که اگر می توانند و قدرت دارند، مانند آن را بیاورند.
بنابراین، اگر یکی از موارد یاد شده در کار نباشد، نمی توان آن را معجزه نامید.
پی نوشت:
1- بحارالانوار ج11 ص71
2- سوره عنکبوت آیه 50
3- سوره رعد آیه 38/ سوره غافر آیه 78
4- ر.ک: وحی و نبوّت ص 12
پنج شنبه اول 12 1387
سوالی دارم: ایا رسول خدا از حضرت خدیجه خواستگاری کردند یا حضرت رسول؟
ایا عایشه از حضرت رسول خواستگاری کرد یا رسول اکرم.؟

اینجا دوچیز د تناسب افتاد
رسول اگرامی با زنی ازدواج کردند که حدود بیست سال از ایشان بزرگتر بودند
و رسول گرامی با دختری ازدواج کردند که حدود چهل سال از ایشان کوچکتر بودند.
اینجا سن فاکتور مناسبی برای دوست داشتن نیست و مرز شناخته نمیشود.
پنج شنبه اول 12 1387
از دوران گذشته و در بسیاری از اقوام و ملل مختلف خواستگاری مردان رسم بوده، که از بزرگترین عوامل حفظ حیثیت و احترام زن بوده است. خواستگاری مرد از زن بر طبق و میزان ناموس خلقت می باشد و عکس آن بر خلاف قانون آفرینش است؛ زیرا مرد به عنوان جنس مذکر همیشه خواهان است و زن خواسته؛ از مرد طلب و عشق مطلوب است، و از زن حیا، عفت، ناز و کرشمه. به قول ویل دورانت «زن فقط زنده است که معشوق باشد و توجه کردن به او مایه حیات او است؟
پنج شنبه اول 12 1387
یکى از آن دو [دختر] گفت اى پدر او را استخدام کن چرا که بهترین کسى است
که استخدام مى‏کنى

هم نیرومند [و هم] در خور اعتماد است (26) سوره قصص

این ایه اینو میرسونه که به طرزی غیر مستقیم دختر حضرت شعیب از حضرت موسی خواستگاری میکنه
پنج شنبه اول 12 1387
X